SHEL SILVERSTEIN

 

 

سلام

 

این شل سیلور استاین چرت و پرت زیاد گفته ، ولی بین نوشته هاش

می شه حرفای خوبم پیدا کرد . بعضی وقتا از خوندنشون خندم می گیره.

اما یه وقتایی از دهنش می پره و چیزایی می گه که ارزش بازگو کردن داره.

 

                        **********************

 

ایستادن ، بیرون از پناهگاه تو

 

بیرون پناهگاهت می مانم و درون را نگاه می کنم،

در حالی که اطرافم، از هر سو، بمب می ریزند،

تو داخل پناهگاهت چقدر سرحال و در امان و خوشحال به نظر می آیی.

آیا گفته بودم که من به این چیزها توجه می کنم؟

... .  .  .

آیا گفته بودم که چقدر شگفت آور هستی؟

و چقدر ناراحتم که از هم جدا شده ایم ....

..... . .. . . .  . .  . .

عزیزم، من بیرون پناهگاه تو ایستاده ام،

اما امیدوارم در قلب تو باشم .

 

                 ***************************

 

Making it Natural

 

 

 می خواهم علفم را از پنجره بیرون بیندازم،

زرورق هایم را مچاله کنم،

و از خیر کِیف و سرخوشی بگذرم، چون آنچه می خواهم،

سر سوزنی از عشق توست...

 

همه چیز را به شکل اول درمی آوریم

و طولی نمی کشد

که دیگر نیازی ندارم به چیزی متکی باشم

چیزی که به آن علاقه داشتم

برای اینکه عشق تو برای سرمستی من کافی است.

 

حالا هر یک از شما که کمی گرد پانامارد می خواهد

تنها کافی است دستش را دراز کند .

هرچه مواد مخدر دارم می فروشم

تا بتوانم یک النگوی طلا برای تو بخرم ...

 

همه چیز را به شکل اول درمی آوریم،

به شرطی که از من نپرسی چطور.

دلیل همه ی بدبختی هایم همین بوده ،

ولی فکر می کنم از فردا شروع خوهم کرد

چون حالا می توانم یک بست بزنم.

 

اما روزی آن را از پنجره بیرون می اندازم،

کوکائین را ترک می کنم ،

و هرچه به آن مربوط می شود، از بین می برم

و هزار گرم مخدر اسید را در چاه می اندازم و رویش آب می ریزم.

ما همه چیز را به شکل اول درمی آوریم، به شکل اول...

 

                     ************************

    تقدیم به همه ی معتادهای گل !