تجدید خاطرات

سلام میدونم که خیلی وقته که نیومدم 

میخوام دوباره شروع کنم البته اینم بگم میدونم مهندس کامپیوتره استاد دانشگاه شیراز ولی خبر دیگه ای ازش ندارم اگه شماها دارید بهم بدید!!! 

من توی زندگیم با دخترای زیادی روبه رو شدم ولی اون با همه فرق میکرد  

دوباره میام با اسم جدید وبلاگم

سلام دوباره

سلام به  همه شما دوستان خوبم 

اومدم دوباره شروع کنم 

ابتدا با یک خبر خوب :بالاخره بعد یه سال پسرم به دنیا اومد اسمشو اگه گفتی چی گذاشتم ؟ نمیخوام منتظرتون بذارم اسمشو گذاشتم پرهام 

میخوام دوباره شروع به نوشتن کنم خوشحال نظراتتونو بدونم 

اگر یکی از شماها خبری از گمشده دل من داشت لطفا برام بفرستید چون شماره شم عوض کرده ممنون

باورم نمیشه

سلام

خوب هستید؟

هم خوشحالم هم ناراحت .خوشحالیم از اینه که دیگه زندگیم سر و سامان گرفت آخر این هفته هم جشن نامزدیمونه و ناراحتم به خاطر اینکه:

۱ماه گذشت ولی هنوز باورم نمیشه که ازدواج کردم باورم نمیشه اون همه عشقو محبتو پایمال کردم باورم نمیشه که این قدر نامرد باشم که اونو نادیده گرفتمو رفتم پی زندگی خودم

ازش هیچ خبری ندارم نمیدونم داره چکار میکنه ولی آیندش واسم خیلی مهمه واسه همینم خودمو کنار کشیدم فقط خدا کنه که اون منو ببخشه

ولی چاره ای ندارم وظیفمه که تمام عشقو و احساسمو نثار همسرم کنم و از هیچ کاری براش دریغ نکنم.

دیگه اینم تقدیره کاریش نمیشه کرد