سلام دوستان.
اینم یه سری متن های قشنگ و کوتاه:
********************
1
زاهدی یک سال تمام روزه گرفت و هر هفته تنها یک بار غذا خورد. پس از این ریاضت، از درگاه خداوند خواست که معنای حقیقی یک بند از کتاب مقدس را به او بنمایاند.
هیچ پاسخی نگرفت.
به خود گفت: چه وقت تلف کردنی!این همه از خود گذشتگی کردم؛ و خداوند حتی پاسخم را نداد...بهتر است از این منطقه بروم و راهبی را بیابم که معنای این بند را بداند.
در همان لحظه فرشته ای ظاهر شد و گفت:
این دوازده ماه روزه داری، فقط برای این بود که به خودت بقبولانی که بهتر از دیگرانی؛ و خداوند به انسانی مغرور پاسخ نمی دهد. اما وقتی فروتن شدی و از دیگران کمک خواستی، خداوند مرا فرستاد.
و سپس آنچه را می خواست بداند، برایش توضیح داد.
*******************
2
شیطانی به شیطان دیگر گفت: آن مرد مقدس متواضع رانگاه کن که در جاده راه
می رود. دراین فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار بگیرم...
رفیقش گفت: به حرفت گوش نمی دهد...تنها به چیزهای مقدس می اندیشد.
اما شیطان دیگر، بدون توجه به این حرف خود را به شکل ملک مقرب جبرئیل دراورد و در برابر مرد ظاهر شد.
گفت: آمده ام به تو کمک کنم.
مرد مقدس گفت: باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی... من در زندگی ام کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم.
و به راه خود ادامه داد، بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است....
*******************
3
پولس رسول دررساله خود به قرنتیان، به ما می گوید که نرمی، یکی از ویژگی های مهم عشق است.
بیایید هرگز از یاد نبریم: عشق لطافت است... یک روح سخت، اجازه نمی دهد خداوند آنرا مطابق میل خود شکل بخشد...
استاد در جاده باریکی در شمال اسپانیا سفر می کرد، که مردی را دراز کشیده در بستر گلها دید.
استاد پرسید: این طوری گلها را له نمی کنی؟؟؟
مرد پاسخ داد: نه، سعی دارم اندکی از لطافت گلها را جذب کنم...
*******************
4
حوا در بهشت قدم می زد که مار به او نزدیک شد و گفت:
-این سیب را بخور.
حوا که درسش را از خداوند آموخته بود، قبول نکرد.
مار اصرار کرد: این سیب را بخور. چون باید برای شوهرت زیباتر شوی.
حوا پاسخ داد: نیازی ندارم؛ او که بجز من کسی را ندارد...
مار خندید: البته که دارد.
حوا باور نمی کرد. مار او را به بالای یک تپه، به کنار چاهی برد.
-آن پایین است، آدم او را آنجا مخفی کرده.
حوا درون چاه نگاه کرد و در آب چاه بازتاب تصویر زن زیبای را دید. و سپس سیبی را که شیطان به او پیشنهاد می کرد، خورد...
*****************
هنگام گلوله باران وحشیانه تولون، ناپلئون جوان مثل ژله از شدت ترس به خود می لرزید. سربازی او را به این حال دید، به هم قطارانش گفت: نگاهش کنید، دارد از ترس می میرد.
ناپلئون پاسخ داد: بله می ترسم. اما به جنگیدن ادامه می دهم. اگر یک دهم من می ترسیدید، خیلی وقت پیش فرار کرده بودید.
استاد می گوید: ترس نشانه ترسو بودن نیست، کسی که با وجود ترس، به راه خود ادامه می دهد، شجاعت خود را ثابت می کند.
*********************
5
مرد پلیدی، درآستانه مرگ، کنار دروازه ی دوزخ به فرشته ای برمی خورد.
فرشته به او می گوید: فقط کافی است در زندگی ات یک کار خوب انجام داده باشی، و همان یاری ات می کند. خوب فکر کن.
مرد به یاد می آورد که یک بار، هنگامی که در جنگلی راه می رفت، عنکبوتی را سر راهش دید و راهش را کج کرد تا آن را له نکند.
فرشته لبخند می زند و تار عنکبوتی از آسمان فرود می آید. تا مرد بتواند از راه آن به بهشت صعود کند. گروهی از محکومان دیگر نیز از تار عنکبوت استفاده می کنند و شروع می کنند به بالا رفتن از آن. اما مرد، از ترس پاره شدن تار، به سوی آنها برمی گردد و آنها را هل می دهد. در همین لحظه، تار پاره می شود، و مرد بار دیگر به دوزخ برمی گردد...
صدای فرشته را می شنود که: افسوس، خودخواهی ات تنها کار خوبی را که انجام داده بودی، به پلیدی تبدیل کرد...
*******************
6
شوالیه ای به دوستش گفت: بیا به کوهستانی برویم که خداوند در آنجا سکنی دارد. می خواهم ثابت کنم که خدا فقط بلد استاز ما چیزی بخواهد، در حالی که خودش به خاطر ما کاری نمی کند.
دیگری گفت: من هم می آیم تا ایمانم را نشان بدهم.
همان شب به قله کوه رسیدند... و از درون تاریکی آوایی را شنیدند: سنگ های روی زمین را بر پشت اسبانتان بگذارید.
شوالیه ی اول گفت: دیدی؟! بعد از این کوهنوردی، می خواهد بار سنگین تری را هم با خود ببریم. من که اطاعت نمی کنم.
اما شوالیه ی دوم به دستور عمل کرد. هنگام برگشت، سپیده دم بود، و نخستین پرتوهای آفتاب بر سنگ های شوالیه ی پارسا تابید: الماس ناب بودند.
استاد می گوید: تصمیم های خداوند اسرارآمیز، اما همواره به سود ماست.
سلام
وبلاگه زیبایی دارید بهتون تبریک میگم
رقص قلمتان همیشه پایدار
امیدوارم همیشه زیر اسمان خدا شاد وخدایی باشید
تمام نوشته هاتونو خوندم البته گلچین کردم
اگه به ما هم افتخار بدید ممنون میشم
منتظره حضوره شما هستم
راستی با تبادل لینک موافقید
سلام
گلکم
خوبی عزیزم
من میام
اما وبت با من لجه
همش گیر میده
یا دیسی میشم
یا نظر ثبت نمیشه
برات آف گزاشتم
اما انم فک کنم نیمد
بیا این را
میبینمت شاد میشم
یا حق
با درود و سلام؛
بسیار خرسندم از اینکه به سرای شما راه یافته ام و بسی استفاده بردم .
فرصت کردید به بنده هم سر بزنید.
در مورد تبادل لینک یا لوگو نظرتون را بهم بگین
ومنو از نظرات ارزنده خود بهره مند سازید
با احترام
عزیز ه دلمی
سلام
تو رو میبینم روحیه میگیرم
همیشه بیا پسشم
یا حق
دوسته گلم دلم براتون خیلی تنگ شده!!! آخه شما کجاین!!!?
من بی خبر از خودتون نگزارید...
سلام ستاره جون
اپ کردم عزیزم
منتظرتم
بووووووووووووووووووووووووس
شاد باشی گلم
یه روز از روزای ابری / یادته تنهام گذاشتی
چشمای من گریه می کرد / ولی از اونم گذشتی
....
جالبه
موفق باشی
بای
سلام
آپم حتما بیا سر بزن
راستی چرا نمی آپی؟
قربانت یک آدم اینجوری
سلام گلم
دیگه دلخور شدی و قهر کردی و نمیخوای بنویسی ؟!؟
میدونم سرت شلوغه ولی نگاه کن اینهمه دوست میان تا بدونن نوشتهی قشنگ بعدیت چیه چشم براهشون نزار عزیزم.
منتظر آپدیتت هستم.
تا دیدار بعد به خدا سپردمت
بای عزیزم
سلام ستاره عزیزم
واییییییییییییییییییی دستت درد نکنه ستاره جون
چه خرگوش نازی کیف کردم
مرسی گلم
بووووووووووووووووووووووووووووووس
شاد باشی عزیزم
شاید آن روز که سهراب نوشت(( تا شقایق هست زندگی باید کرد )) خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینجور نوشت هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبارست
سلام عزیزم چرا لینکم نمیکنی؟خیلی منتظرتم موفق باشید حلول ماه ضیافت الهی مبارک باد التماس دعا
سلام عزیز
از اینکه اینقدر دیر بهت سر زدم معذرت می خوام ... آخ یه مشکلی برام پیش اومده بود ... الان کمی فکرم آزاد تره و بیشتر بهت سر می زنم
منتظرتم
موفق و پیروز بودن یادت نره
سلام خوبی
من برات میل گذاشتم اونو بخون
در ضمن من همه ی کامنتها رو چک نمی کنم بلکه به طور اتفاقی وقتی که دنبال یک کامنت برای نوشتن بودم متوجه شدم
زیرا نه تو نوشته جدید داشتی و منم از کامپیوتر خانگیم برای بیشتر نوشته هات کامنت گذاشته بودم.
من دوست دارم از طریق وبلاگ برات بنویسم ولی تا وقتی که قبول نکنی که نوشته های منو تایید نکنی و بعضی از قبلی ها رو حذف کنی من از طریق میل می نویسم.
من منتظر تماست هستم
pisham bia
سلام گلم
خوبی؟
یک سوال ازت دارم عزیزم میخوام راستشو بهم بگی باشه؟
از من دلخوری؟
هر چی که تو دلته بهم بگو یا نکنه سنگ صبور دیگهای پیدا کردی ( یا من فکر میکردم که سنگ صبورتم ).
عزیزم بیا و درددل کن من تو با هم دوستیم و من اصلا نمیخوام که بینمون هیچی کدورت و ناراحتی باشه.
باشه عزیزم؟
دوست دارم منتظر جوابت میمونم.
گلم من بیمعرفت نیستم چون هر ثانیه که رو نت هستم و وبلاگمو آپ میکنم به تو فکر میکنم و هر وقت رفرش میزنم خدا خدا میکنم که اون گوشهی نظرات یک (۱) قرمز بیاد که یک نفر نظر داده که اونم فقط ستاره باشه. من نمیدونم اینرو چطوری بگم که باور کنی.
دوست دارم یادت نره منتظرم گلم
خدانگهدارت
آهان در ضمن ستاره جون دعا کن که عید بیفته جمع
چون دیگه نمیتونم چشامو وقت سحری خوردن باز نگه دارم و یا تو کلاس سعی کنم خوابم نبره.
تا یادم نرفته بگم گلم تو آپم نکنی هنوز گلم میمونی.
دوباره بای
شایر و حتما برات تکراری این حرف اما جزع این نمشه چیزی گفت عععععععععععععا لیه.واقعا متنهای جالبی نوشتی.چنتاشو برداشتم.البته اگه دوست نداری وی تونم برشون دارم از وبلاگم
با اجازتون متن شما رو برداشتم
عزیزم خیلی زیبا بود ممنون
!!!kheili webe ghashangi dari
be webe man ham sar bezan
مرسییییییییی
خوکشل بودن.میسی.
وبت توپ بود
خیلی قشنگ بودگلم
/khatere2008.wordpress.com
من به پیوند هام اضافت کردم منتظرم تو هم اضافه کن
واقعا وبلاگ زیبائی داری خوشحال میشم یه سر به وبلاگم بزنی و نظر خودتو بگی.
سلام
خسته نباشید
عالی بود واقعا عالی
در پناه حق موفق و سلامت باشید
یاحق
ok
mataleb gashangi dare mikhastam agar marogabel midone lincam cone mamnon
سلام
وب قشنگی داری
به منم یه سر بزن منتظرم ها
سلام وبت قشنگه به منم یه سری بزن
سلام.وب خوبی دارید به منم بسرید
سلام
خوب بود یعنی عالی بود
عالی بود..پیشم بیا
سلام ممنون واقعا خیلی عالی بودن
سلام
وبلاگ فوقالعاده ای داری
لینک ت میکنم . دوست داشتی میتونی منو لینک کنی .
: ) میشم به من هم سر بزنی
موفق باشی
وبت جالبه لینکت کردم....................
slm nice aziz be blog manam sar bezan
http://lovellyalone.mihanblog.com/